
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۷۵ - یک زمان در بهشت
۱
یک زمان در بهشت بودم دوش
نوش کردم ز گفته های تو نوش
۲
گر نبودم برسم معذورم
در جمال تو بسته بودم هوش
۳
گاه بودم به مدحتت گویا
گاه بودم ز حشمتت خاموش
۴
گاه چون بحر طبعم اندر موج
گه چو خورشید ذاتم اندر جوش
۵
ای فلک رأی مهتری که تو را
نام پیغمبر است و طبع سروش
۶
هر چه اقبال بدهدت بستان
وآنچه دولت بگویدت بنیوش
۷
آمدی دی تو از پی کاری
بنده ام گشته حلقه اندر گوش
۸
قدم من همی ببوسد فخر
تا گرفتی مرا تو در آغوش
۹
من نیابم چو تو یقین گشتم
تو نیابی چو من مرا مفروش
۱۰
دوش دیدم سلامت و شادی
این همه شادی و سلامت دوش
۱۱
تا همی لاله باشد و باده
روی باده ببین و باده بنوش
۱۲
همچو باده به طبع لهوانگیز
همچو لاله لباس شادی پوش
۱۳
رأی عالی رضای تو جسته ست
تو به جان در رضای عالی کوش
تصاویر و صوت



نظرات