
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۷۹ - تقاضای تیول
۱
خسروا بود و هست خواهد بود
روزگارت رهی و چرخ مطیع
۲
ملک را قدر تو سپهر بلند
عدل را همت تو حصن منیع
۳
نه ز طبع تو هست جود شگفت
نه ز خورشید هست نور بدیع
۴
هر مرادی که خواست بنده ز شاه
یافت بی هیچ رنج و هیچ شفیع
۵
ماند یک آرزو بخواهد گفت
چشم دارد همی ز رای رفیع
۶
این دو ده را که بنده را بخشید
تازه گردان کرامت توقیع
۷
گر همی بنده وقف خواهد کرد
بر همه مردمان شریف و وضیع
۸
شاه باشد در آن ثواب شریک
و هو عندالاله لیس یضیع
۹
تا همی بر سپهر آینه گون
سیر اختر بود بطی ء و سریع
۱۰
باد روشن شب تو همچون روز
باد خرم خریف تو چو ربیع
تصاویر و صوت



نظرات