
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۱۶ - صفت علی نایی
۱
از دگر سو علی به نغمه نای
دل برانگیزد ای شگفت ز جای
۲
دارد از جنس جنس دمدمه ها
آرد از نوع نوع زمزمه ها
۳
می زند نای و تنگ می جوشد
به هوا روی عقل می پوشد
۴
با دل خویشتن همی گوید
که غم از جان من چه می جوید
۵
عشق و رنج محمد نایی
مر مرا گشت اینت رسوایی
۶
چه زند آخر او را که من نزنم
اگر او هست مرد من نه زنم
۷
دل چرا بیهده دژم دارم
نه ز کس دستگاه کم دارم
۸
من به خانه چرا نه بنشینم
توبه با صلاح بگزینم
۹
کار بی ورز و بی وبال کنم
کسب خویش از ره حلال کنم
۱۰
که اگر سیم ها به سود دهم
نعمتی زین طریق زود نهم
۱۱
باطن این گوید و به ظاهر باز
صد تضرع فزون کند ز آغاز
۱۲
آنکه در حکم او بود شب و روز
برفشاند به روی گنبد گوز
۱۳
آب بی روی وی نیارد خورد
پیش او هیچ از این نیارد کرد
تصاویر و صوت



نظرات