
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۲ - یار ترسا بچه را می گوید
۱
ز آب چشم من ای دوست روی و موی بشوی
که این چو برکه معبود توست و تو ترسا
۲
گلوی وصل من از تیغ هجر خویش مبر
که ذبح حیوان در مذهب تو نیست روا
تصاویر و صوت




نظرات