
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۳ - صفت یار رنگریز کند
۱
رخ زرد کرد آن رخ رنگریز
که بالاش سروست و رخ آفتاب
۲
بشستش پس از رنگ آب دو چشم
که شست آب هجران از آن هر دو خواب
۳
بلی هر چه رنگش کند رنگ ریز
از آن پس بشوید مر او را به آب
تصاویر و صوت




نظرات