
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۶۱ - در حق دلبر کاتب گفته
۱
تا بدیدم که شد از دست تو ای جان پدر
قلم چون زر بر کاغذ چون سیم روان
۲
من به امید وصال تو به کردار قلم
لاغر و زرد و نوان گشتم و گریان و دوان
۳
من بسان قلم ار روزی فرمان دهیم
به سر خود چو قلم گردم پیش تو روان
تصاویر و صوت





نظرات