
میلی
شمارهٔ ۱۲۷
۱
بس که در دل کار، پیکان خدنگ یار کرد
نالهای کز دل برآوردم، به دلها کار کرد
۲
تا نباشم فارغالبال از دل پرکینهاش
از من آزاری که در دل داشت یار، اظهار کرد
۳
از دل پر آرزویم شرمساریها کشید
از تو هر حسرت که جا در خاطر افگار کرد
۴
جان فدای سادهلوحیها، که بعد از صد خلاف
خوشدلم باز از فریب وعده دیدار کرد
۵
تا بسوزم بهر عمری کان به ناکامی گذشت
بعد ایامی رسید و گرمی بسیار کرد
۶
با وجود آنکه میلی در کمال عجز بود
آمد آن بیرحم و جانبداری اغیار کرد
نظرات