
میلی
شمارهٔ ۲۰۰
۱
ای خوش آن صید که آسوده ز جان دادن خویش
دید زانداختن تیر تو افتادن خویش
۲
شب که در بزم به افسرده دلان بنشینی
شمع سوزد ز پشیمانی استادن خویش
۳
از جوابش من آواره چنان نومیدم
که فرامش کنم از نامه فرستادن خویش
۴
یار خواهد که به مرگم شود آسوده و من
شرمساری کشم از سختی جان دادن خویش
۵
خواری عشق، مسلّم شده میلی بر من
دارم این مرتبه، از مرتبه ننهادن خویش
نظرات