
غروی اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۷
۱
آبرومندم به عشق روی تو
سرفرازم در هوای کوی تو
۲
رفرفم را تا به او ادنی رساند
قاب قوسین خم ابروی تو
۳
من نیم بیگانه از خویشم مران
سالها خو کرده ام با خوی تو
۴
ماسوا را پشت سر افکنده ام
تا که دیدم روی دل را سوی تو
۵
بر جبینم نقش عشق خال تست
در مسلمانی شدم هندوی تو
۶
سینۀ زارم نشان تیر تست
آفرین بر شست و بر بازوی تو
۷
از بهشت عنبرین خوشبوتر است
گلشن حانم بیاد بوی تو
۸
رشک سینا شد فضای سینه ام
از فروغ غرۀ نیکوی تو
۹
دل زهرآشفتگی آزاد شد
تا که شد در حلقۀ گیسوی تو
۱۰
آن زمان جستم ز جوی زندگی
چون شدم در جستجوی جوی تو
۱۱
مفتقر سرگشتۀ چوگان تست
سر چه باشد تا بگردد گوی تو؟
تصاویر و صوت

نظرات