غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۹

۱

تا نخل امیدم را تو بری

شیرین تر از این نبود ثمری

۲

اندر نظر ارباب کمال

حاشا که چه عشق بود هنری

۳

در منطقه اش فلک الافلاک

نبود جز حلقۀ مختصری

۴

عشق است نشانۀ انسانی

عشق اشت ممیز دیو و پری

۵

تا در طلب آب و علفی

حیوانی و در شکل بشری

۶

از خط طریقت دوراستی

وز علم و حقیقت بی خبری

۷

ای ماه جهان افروز بکن

بر بام سیه رویان گذری

۸

من مشتری تو و مفتقرم

خو کرده چه زهره به نغمه‌گری

تصاویر و صوت

نظرات