محیط قمی

محیط قمی

شمارهٔ ۳۷ - و منه ایضاً فی التّشبیب و التّجبیب علیه الرحمه

۱

بسیار زلف پرشکن و پرخم اوفتد

بر روی تو چه دلربایی زلفت کم اوفتد

۲

درهم شود چو خاطر من وضع روزگار

بر روی تو چو طره ی تو در هم اوفتد

۳

باشد رقیب دیو و دهانت، نگین جم

ترسم به چنگ دیو، نگین جم اوفتد

۴

جز لعل تو که مرهم ریش دل من است

هرگز شنیده ای که نمک مرهم اوفتد؟

۵

بُرقع فکن که از شرر آتش رُخت

ترسم شرر به مزرعه ی عالم اوفتد

۶

باشند جاودانه دل و غم قرین هم

یک دل ندیده ام که جدا از غم اوفتد

۷

آدم به دام دانه ی حسن اوفتاد چون

نبود عجب اگر که بنی آدم اوفتد

۸

با کس مگوی راز دل خود، گمان مدار

کز صد هزار دوست، یکی محرم اوفتد

۹

روزی اگر به خاک شهیدان کنی گذار

شور قیام در همه ی عالم اوفتد

۱۰

شد در هوای دانه ی خال تو مرغ دل

ترسم بدام، طرّه ی خم در خم اوفتد

۱۱

آزادی از کمند محبت، بود محال

هر کس درین کمند فتد، محکم اوفتد

۱۲

هر کس که بوسه زد به لب جام و لعل یار

جاوید زنده است و مسیحا دور اوفتد

تصاویر و صوت

نظرات