
محیط قمی
شمارهٔ ۴۹ - در منقبت شاه اولیا و سلطان اوصیا علیه السلام
۱
مرغ دل پر در هوای آشنایی میزند
فرصتش بادا که پر در خوش هوایی میزند
۲
گوش و دل بگشا و بشنو نغمهٔ جان بخش نی
کین شکر لب دم ز لعل دلربایی میزند
۳
این نواهای مخالف را مدد از یک دم است
گرچه هر مطرب دم از دیگر نوایی میزند
۴
عارفان دانند فرق، آواز خضر و غول را
ورنه در راه طلب آن هم صدایی میزند
۵
پشت پا باید به عالم اسرار نیست
هرکه بینی در خور اندیشه رایی میزند
۶
هیچ کس را آگهی از عالم اسرار نیست
هرکه بینی کاسه و با بوریایی میزند
۷
همت درویش را نازم که کوس سلطنت
با سفالین کاسه و با بوریایی میزند
۸
گر بداند لذت وارستگی سلطان قدم
در ره فقر و فنا با هر گدایی میزند
۹
جبهه میساید به درگاه شه مردان «محیط»
نقد قلب خویش را بر کیمیایی میزند
نظرات