
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۳۱
۱
این منم کز عصمت دل در دلت جا کردهام
این منم کز عشق پاک این رتبه پیدا کردهام
۲
این منم کز پاکبازی چشم هجران دیده را
قابل نظاره آن روی زیبا کردهام
۳
این منم کز عین قدرت دیدهٔ اغیار را
بینصیب از توتیای خاک آن پا کردهام
۴
این منم کز صیقل آئینهٔ صدق و صفا
در رخت آثار مهر خود هویدا کردهام
۵
این منم کز رازداری گوش حرف اندوز را
مخزن اسرار آن لعل شکرخا کردهام
۶
این منم کز پرسشت با صحت و عمر ابد
ناز بر خضر و تغافل بر مسیحا کردهام
۷
این منم کاندر حضور مدعی چون محتشم
هرچه طبعم کرده خواهش بیمحابا کردهام
نظرات