محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۱۴۵

۱

گلخنیان تو را نیست به بزم احتیاج

کار ندارد به آب مرغ سمندر مزاج

۲

رتبه به اسباب نیست ورنه چو بر آشیان

هد هد نادان نشست صاحب تختست و تاج

۳

از همه ترکان ستاند هندوی چشم تو دل

از همه شاهان گرفت شحنهٔ حسن تو باج

۴

گرچه تو را از ازل حسن خدا داد بود

عشق که بود این که داد حسن تو را این رواج

۵

هر طرف از دلبران ملک ستاننده‌ایست

از طرفی کن خروج از همه بستان خراج

۶

آن چه بر ایوب رفت نیست خوش اما خوشست

مرد که دارد شکیب درد که دارد علاج

۷

خشم و تغافل به دست ورنه ازو محتشم

جور دمادم خوش است نیست به لطف احتیاج

تصاویر و صوت

نظرات