محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۲۰۲

۱

هیچ می‌گویی اسیری داشتم حالش چه شد

خستهٔ من نیم جانی داشت احوالش چه شد

۲

هیچ می‌پرسی که مرغی کز دیاری گاه گاه

می‌رسید و نامه‌ای می‌بود بربالش چه شد

۳

هیچ کلک فکر می‌رانی بر این کان خسته را

جان نالان خود برآمد جسم چون نالش چه شد

۴

در ضمیرت هیچ می‌گردد که پار افتاده‌ای

مرغ روحش گرد من می‌گشت امسالش چه شد

۵

پیش چشمت هیچ می‌گردد که در دشت خیال

آهوی من بود مجنونی به دنبالش چه شد

۶

پیش دستت چاکری استاده بد آخر ببین

مرگ افکندش ز پا غم کرد پامالش چه شد

۷

ملک عیش محتشم یا رب چرا شد سرنگون

گشت بختش واژگون برگشت اقبالش چه شد

تصاویر و صوت

دیوان مولانا محتشم کاشانی (شامل رساله جلالیه، نقل عشاق، قصاید، غزلیات، مناقب، مراثی، قطعات، رباعیات، مثنویات) به کوشش مهرعلی گرگانی - محتشم کاشانی - تصویر ۳۷۶

نظرات

user_image
امیر
۱۳۹۵/۰۴/۰۷ - ۲۳:۰۳:۳۴
مصراع آخر را چیزی افتاده است.