
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۲۴
۱
جان بر لب و ز یار هزار آرزو مرا
بگذار ای طبیب زمانی باو مرا
۲
زین تب چنان ره نفسم تنگ شد که هیچ
جز آب تیغ او نرود در گلو مرا
۳
آن بلبلم که جلوهٔ آتش گل من است
در دام آرزو نکشد رنگ و بو مرا
۴
از طره دو تا به دو زنجیر بسته است
چون شیر وحشی آن بت زنجیر مو مرا
۵
خوی بد است مائدهٔ حسن را نمک
زین جاست حرص دیدن آن تندخو مرا
۶
ذرات من ز مهر تو خالی نمیشوند
گر ذره ذره میکنی ای فتنهجو مرا
۷
در عاشقی مرا چه گنه کافریدگار
خود آفریده عاشق روی نکو مرا
۸
اقبال محتشم که چو طبعش بلند بود
افراخت سر به سجدهٔ آن خاک کو مرا
۹
تا آمدم به سجدهٔ سلمان جابری
ناید به کس دگر سر همت فرو مرا
تصاویر و صوت


نظرات
محمد عارفی
پاسخ: با تشکر، مطابق پیشنهاد شما «مهر» اضافی مصرع اول حذف شد و «از» با «ای» در مصرع دوم بیت یاد شده جایگزین شد.