
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۳۰۶
۱
ای هنوزت مژه از صف شکنی بر سر ناز
گوشهٔ چشم تو دنباله کش لشگر ناز
۲
ما به جان ناز کشیم از تو اگر هم روزی
خط اجازت ده حسنت شود ازکشور ناز
۳
نام جلاد بران غمزه منه کاندر قتل
کار جلاد نباشد زدن خنجر ناز
۴
دیده هرچند که گستاخ بود چون بیند
تکیهٔ نخل گران بار تو بر بستر ناز
۵
بردرت منتظرند اهل هوس وای اگر
در رغبت بگشائی و ببندی در ناز
۶
سر آن نرگس پرحوصله گردم که ز من
صد نگه بیند و یک ره نگرد از سر ناز
۷
محتشم را شود آن روز سیه دفتر عمر
که بشوئی تو ز بسیاری خط دفتر ناز
تصاویر و صوت

نظرات