محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۴۸

۱

رخش در غیر و چشم التفاتش در من است امشب

هزارش مصلحت درهر تغافل کردنست امشب

۲

بتی کز غمزه هر شب دیگری را افکند در خون

نگاهی کرد و دانستم که چشمش برمنست امشب

۳

تن و جانم فدای نرگس غماز او بادا

که از طرز نگاهش فتنه را جان در تنست امشب

۴

شراب دهشتم دست هوس کوتاه می‌دارد

ز نقل وصل کاندر بزم خرمن خرمن است امشب

۵

کند بدگوئیم با غیر و من بازی دهم خود را

که دیگر دوست در بند فریب دشمن است امشب

۶

در اثنای حدیث درد من آن عارض افزودن

برین کز عشقم آگه گشته وجهی روشن است امشب

۷

در آغوش خیالش جان غم فرسوده را با او

حجاب اندر میان نازکتر از پیراهنست امشب

۸

ز بزم شحنه مجلس خدا را برمخیزانم

که نقد وصل دامن دامنم در دامنست امشب

۹

دو چشم محتشم آماجگاه تیر پی در پی

ز پاس گوشهای چشم آن صید افکن است امشب

تصاویر و صوت

دیوان مولانا محتشم کاشانی (شامل رساله جلالیه، نقل عشاق، قصاید، غزلیات، مناقب، مراثی، قطعات، رباعیات، مثنویات) به کوشش مهرعلی گرگانی - محتشم کاشانی - تصویر ۳۳۴

نظرات