
محتشم کاشانی
شمارهٔ ۵۳۹
۱
خط اگرت سبزه طرف لاله نهفته
دایرهٔ ماه را به هاله نهفته
۲
شیخ که دامنکش از بتان شده ای گل
داغ تو در آستین چو لاله نهفته
۳
ابر برای شکست شیشه غنچه
در بغل لاله سنگ ژاله نهفته
۴
میکنم از خوی نازکت شب هجران
پیش خیال تو نیز ناله نهفته
۵
تن که نه قربانی بتان شود اولی
در دهن گور آن نواله نهفته
۶
آن چه خضر سالها شتافتش از پی
در دو پیاله می دو ساله نهفته
۷
پیش بناگوش او ز طره سیه پوش
برگ گل و لاله در گلاله نهفته
۸
نامهٔ قتلم نوشته فاش و به قاصد
داده ز تاکید صد رساله نهفته
۹
دید که میمیرم از تغافل چشمش
کرد نگاهی به من حواله نهفته
۱۰
منع من ای شیخ کن ز مشرب خودرو
سبحه مگردان عنان پیاله نهفته
۱۱
شیردلی محتشم کجاست که خواند
این غزل از من بر آن غزاله نهفته
نظرات