محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شمارهٔ ۷۲

۱

آهوی چشم بتان چشم تو را نخجیر است

چشم صید افکن تو آهوی آهو گیر است

۲

کرده تیر نگهت را سبک آهنگ به جان

صف مژگان درازت که پر آن تیر است

۳

رتبهٔ عشق رقیب از نگهش یافته‌ای

که ز نظارهٔ او رنگ تو بی‌تغییر است

۴

تا خطت یافته تحریر رخ ساده رخان

پیش رخسار تو خطیست که بی‌تحریر است

۵

کرده صد کار فزون در دل تو نالهٔ من

چه کند آن چه نکرد است همین تاثیر است

۶

در مهمات اسیران که به جان در گروند

آن چه تقصیر مرا نیست تو را تقصیر است

۷

محتشم کرد سراغ دل ازان سلسله مو

گفت دیوانگی کرده و در زنجیر است

تصاویر و صوت

نظرات