مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۱

۱

مخوان ز دیرم به کعبه زاهد که برده از کف دل من آنجا

به ناله مطرب به عشوه ساقی به خنده ساغر به گریه مینا

۲

به عقل نازی حکیم تا کی به فکرت این ره نمی‌شود طی

به کنه ذاتش خرد برد پی اگر رسد خس به قعر دریا

۳

چو نیست بینش به دیده دل رخ ار نماید حقت چه حاصل

که هست یکسان به چشم کوران چه نقش پنهان چه آشکارا

۴

چو نیست قدرت به عیش و مستی بساز ای دل به تنگدستی

چو قسمت این شد ز خوان هستی دگر چه خیزد ز سعی بیجا

۵

ربوده مهری چو ذره تابم ز آفتابی در اضطرابم

که گر فروغش به کوه تابد ز بی‌قراری درآید از پا

۶

در این بیابان ز ناتوانی فتادم از پا چنانکه دانی

صبا پیامی ز مهربانی ببر ز مجنون به سوی لیلا

۷

همین نه مشتاق در آرزویت مدام گیرد سراغ کویت

تمام عالم به جستجویت به کعبه مومن به دیر ترسا

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصائد و رباعیات مشتاق به کوشش حسین مکی - مشتاق - تصویر ۳۱

نظرات