
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۱
۱
لب شیرین تو شیرینتر از آن ساختهاند
که توان گفتنش از شیره جان ساختهاند
۲
کردهاند از غمت آنان جگرم خون ایگل
که ترا لاله رخ و غنچه دهان ساختهاند
۳
نتوانم که کنم قطع نظر از دو لبت
کاین دو را قوت دل و قوت جان ساختهاند
۴
اهل دل از دو جهان نام و نشانت طلبند
ورنه با گوشه دل از دو جهان ساختهاند
۵
بیتو میسوزم و میسازم و هرگز عشاق
نه چنین سوختهاند و نه چنان ساختهاند
۶
تا در آن بوسه نگنجد دهن تنگ ترا
تنگ تر از دل ما تنگدلان ساختهاند
۷
زین چمن چون گل رعناست چه فیضت مشتان
که بهار تو هم آغوش خزان ساختهاند
تصاویر و صوت

نظرات