مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۱۲۴

۱

دولت فقر آفت زوال ندارد

ای خنک آنکس که ملک و مال ندارد

۲

گریه بود ترجمان آنکه زبانی

پیش تو هنگام عرض حال ندارد

۳

چشم تر است آبیار کشت محبت

مزرع ما بیم خشک سال ندارد

۴

بوالهوس است آنکه گاه عرض تمنا

پیش نکویان زبان لال ندارد

۵

هست قدح بزم عشق را دل پرخون

جام زر و کاسه سفال ندارد

۶

گاه مه و گاه مهر گویمت اما

پیش تو این حسن و آن جمال ندارد

تصاویر و صوت

نظرات