
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۵۷
۱
آنان که می طلب زخم آرزو کنند
خون جای باده غنچه صفت در سبو کنند
۲
بگذر ز کام دل که نماند درین چمن
گل اینقدر بشاخ که چینند و بو کنند
۳
هرجائیست یار از آن رهروان عشق
گاهی بکعبه گاه به بتخانه رو کنند
۴
این آرزوی دل همه از تست هرچه هست
غیر از تو عاشقان چه دگر آرزو کنند
۵
گردن چو شیشه بر خط فرمان نهادهام
از خون و باده هرچه مرا در گلو کنند
۶
دانی چه نشاء در سر ما از خیال تست
در ساغر تو باده اگر زین کدو کنند
۷
مشتاق را تلافی بیداد از بتان
این بسکه گاه گوشه چشمی به او کنند
نظرات