
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۱۶۹
۱
دلم جای غم جانانه کردند
مقام گنج در ویرانه کردند
۲
ز چشم ساقیم دیوانه کردند
سیه مستم ازین پیمانه کردند
۳
کجا شایسته دام است مرغی
که صیدش از فریب دانه کردند
۴
خراب از ساغر عشقند کونین
چه می یارب درین پیمانه کردند
۵
چو حسن و عشق را چیدند محفل
تو را شمع و مرا پروانه کردند
۶
دو چشمش از نگاه آشنائی
دو عالم را ز خود بیگانه کردند
۷
به بین مشتاق چون آخر هلاکم
ز شوق مقدم جانانه کردند
۸
ز کویش مژده وصلم رساندند
مرا درخواب ازین افسانه کردند
نظرات