
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۲۳۴
۱
دلم دارد هوای دام جان هم
که بر من باغ تنگ است آشیان هم
۲
توام چون دوستی پروا ندارم
که گردد دشمن انجم آسمان هم
۳
منال ایدل که در دل مهوشان را
ندارد ناله تأثیری فغان هم
۴
بخونم آن شکارافکن کشیده است
که پیدا نیست تیر او کمان هم
۵
مشو عاشق اگر خواهی دل و دین
که خواهد از کفت رفت این و آنهم
۶
بکوی نیستی آسوده ز آنم
که پیدا نیست نام از من نشان هم
۷
محبت آتشی بر کرده مشتاق
که دایم پیر ازو سوزد جوان هم
تصاویر و صوت

نظرات