
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۲۴۴
۱
عاقل کجا و بر سر دنیا گریستن
امروز باید از غم فردا گریستن
۲
گوشد دلم بصرفه خون و فغان کزو
باید گرفت قطره و دریا گریستن
۳
باشد نتیجه دل پرخون عاشقان
در محفل نشاط چو مینا گریستن
۴
یکقطره آب و بره تشنه خارها
باید مرا بآبله پا گریستن
۵
ابریست دیده تر مجنون او که هست
کارش همین بدامن صحرا گریستن
۶
چون شیشه شکسته مرا از هجوم شوق
باید ببزمت از همه اعضا گریستن
۷
مشتاق غیر خار چه روید ز شوره بوم
تا کی بدشت خار تمنا گریستن
نظرات