
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۲۸۴
۱
ای که با اهل هوس نرد وفا باختهای
منم آن مهره که در ششدرم انداختهای
۲
محفلافروز جهانی تو که داری چون شمع
رخ افروختهای و قد افراختهای
۳
یکره ار جلوه کند سرو تو در باغ وگر
آشیان بر سر سروی ننهد فاختهای
۴
طرفه حالیست که عشاق سپاه تو و تو
هرنفس بر صفشان توسن کین تاختهای
۵
دل مشتاق به خون میتپد از غیرت باز
پی قتل که دگر تیغ جفا آختهای
نظرات