مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۳۰۰

۱

از تو من غافلم از من نه تو غافل باشی

که ز دیر و حرمت جویم و دردل باشی

۲

سیل تا بحر رود راست به هرجا خیزد

نشود گم رهش آن را که تو منزل باشی

۳

به تو دارند گذر عاقبت از تن جان‌ها

جسم کشت و جهان بحر و تو ساحل باشی

۴

از شهادت بودم روز قیامت کافی

اینقدر فیض که من کشته تو قاتل باشی

۵

آه از این ناز که سوی من از آن گوشه چشم

نفتد غیر نگاهی که تو غافل باشی

۶

نه منت مایلم و بس که دو عالم باشند

همه مایل به تو و تو به که مایل باشی

۷

نشود از تو همین مشکل ما حل ور نه

دو جهان را تو گشاینده مشکل باشی

۸

سرخوش از باده وصلت همه جز من مپسند

که خورم خون من و تو ساقی محفل باشی

۹

جز کدورت نکشی از تن خاکی مشتاق

تا تو آمیخته چون آب درین گل باشی

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات و قصائد و رباعیات مشتاق به کوشش حسین مکی - مشتاق - تصویر ۱۳۵

نظرات