
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۶۸
۱
در چمن جوری که از باد خزان بر گل گذشت
انتقام آن ستم باشد که بر بلبل گذشت
۲
کرده مرغان چمن را غیرتش آشفته حال
بازپنداری صبا بر طره سنبل گذشت
۳
زیر آب از گریهام نبود کنون طاق سپهر
بارها سیل سرشگم از سر این پل گذشت
۴
در چمن آن بلبل افسردهام کز دل مرا
برنیامد ناله زاری و فصل گل گذشت
۵
از جفای خار مرغان قفس آسودهاند
آه از آن محنت که در گلزار بر بلبل گذشت
۶
ترک عالم آید از مشتاق چون آید بهار
از سر پیمانه نتواند به فصل گل گذشت
تصاویر و صوت

نظرات