مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

شمارهٔ ۷۰

۱

آنکه درمان دل خسته عالم با اوست

رفت و داغم بجگر ماند که مرهم با اوست

۲

نه بزرگیست به دولت که سلیمان نشود

دیو هرچند که روزی دو سه خاتم با اوست

۳

چون مسیح آنکه کند زنده جهان را بدمی

غیر تیغ تو دگر کیست که این دم با اوست

۴

خواهد ارخون من آن دلبر ترسا بچه ریخت

نیست با کم که دم عیسی مریم با اوست

۵

نبود از داغ جفایش گله‌ام زین داغم

که بداغم نمک افشاند و مرهم با اوست

۶

ز آن سپاهی بچه فریاد که آن نرگس شوخ

کز نگاهی شکند قلب دو عالم با اوست

۷

چه حذر میکند از آتش دوزخ مشتاق

روز محشر اگر این دیده پر نم با اوست

تصاویر و صوت

نظرات