
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۹۸
۱
با بلبل مسکین گل و بیداد و دگر هیچ
وز زحمت گل بلبل و فریاد و دگر هیچ
۲
مرغان چمن حلقه به گرد گل و نسرین
مرغ قفس و صحبت صیاد و دگر هیچ
۳
آن شمع سر صحبت پروانه ندارد
کاهی کند از سوختگان یاد و دگر هیچ
۴
من کودک عاشق ستم مکتب عشقم
دارم هوی سیلی استاد و دگر هیچ
۵
فرهاد جگرخسته و دلجویی شیرین
شیرین و جگرکاوی فرهاد و دگر هیچ
۶
گردم چو غبار از ستم حادثه خواهم
آرد به سر کوی توام باد و دگر هیچ
۷
ماراست ز برگ سفر و ساز ره عشق
همچون جرس قافله فریاد و دگر هیچ
۸
در پهلوی عاشق دل ویرانه و صد گنج
در سینه زاهد دل آباد و دگر هیچ
۹
زان مه که رخش انجمنافروز نشاطست
مشتاق من و خاطر ناشاد و دگر هیچ
نظرات