
مشتاق اصفهانی
شمارهٔ ۲۷
۱
سیدمحمد آنکه فلک از وفات او
پنهان دریغ میخورد و آشکار حیف
۲
زین گلستان نچیده گلی شد برون دریغ
زین بوستان نخورده بری بست بار حیف
۳
نخلش ز پا فتاد ز جور سپهر آه
سروش نگون شد از ستم روزگار حیف
۴
غافل ز رشته در سادات بر زمین
افتاده گم شد آن گهر ابدار حیف
۵
القصه از جفای فلک چون بباد رفت
آن گل که بود چندیش از ساخسار حیف
۶
مشتاق گفت از پی تاریخ رحلتش
زان کوکب سپهر سیادت هزار حیف
نظرات