مولانا

مولانا

بخش ۱۴۱ - کبودی زدن قزوینی بر شانه‌گاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن

۱

این حکایت بشنو از صاحب بیان

در طریق و عادت قزوینیان

۲

بر تن و دست و کتفها بی‌گزند

از سر سوزن کبودیها زنند

۳

سوی دلاکی بشد قزوینیی

که کبودم زن بکن شیرینیی

۴

گفت چه صورت زنم ای پهلوان

گفت بر زن صورت شیر ژیان

۵

طالعم شیرست نقش شیر زن

جهد کن رنگ کبودی سیر زن

۶

گفت بر چه موضعت صورت زنم

گفت بر شانه گهم زن آن رقم

۷

چونک او سوزن فرو بردن گرفت

درد آن در شانه‌گه مسکن گرفت

۸

پهلوان در ناله آمد کای سنی

مر مرا کشتی چه صورت می‌زنی

۹

گفت آخر شیر فرمودی مرا

گفت از چه عضو کردی ابتدا

۱۰

گفت از دمگاه آغازیده‌ام

گفت دم بگذار ای دو دیده‌ام

۱۱

از دُم و دُمگاه شیرم دَم گرفت

دُمگه او دَمگهم محکم گرفت

۱۲

شیر بی‌دُم باش گو ای شیرساز

که دلم سستی گرفت از زخم گاز

۱۳

جانب دیگر گرفت آن شخص زخم

بی‌محابا و مواسایی و رحم

۱۴

بانگ کرد او کین چه اندامست ازو

گفت این گوشست ای مرد نکو

۱۵

گفت تا گوشش نباشد ای حکیم

گوش را بگذار و کوته کن گلیم

۱۶

جانب دیگر خلش آغاز کرد

باز قزوینی فغان را ساز کرد

۱۷

کین سوم جانب چه اندامست نیز

گفت اینست اِشکمِ شیر ای عزیز

۱۸

گفت تا اشکم نباشد شیر را

گشت افزون درد کم زن زخمها

۱۹

خیره شد دلاک و پس حیران بماند

تا بدیر انگشت در دندان بماند

۲۰

بر زمین زد سوزن از خشم اوستاد

گفت در عالم کسی را این فتاد؟

۲۱

شیر بی‌دُم و سَر و اِشکم کی دید

این‌چنین شیری خدا خود نافرید

۲۲

ای برادر صبر کن بر درد نیش

تا رهی از نیش نفس گبر خویش

۲۳

کان گروهی که رهیدند از وجود

چرخ و مهر و ماهشان آرد سجود

۲۴

هر که مُرد اندر تن او نفس گبر

مر ورا فرمان برد خورشید و ابر

۲۵

چون دلش آموخت شمع افروختن

آفتاب او را نیارد سوختن

۲۶

گفت حق در آفتاب منتجم

ذکر تزاور کذی عن کهفهم

۲۷

خار جمله لطف چون گل می‌شود

پیش جزوی کو سوی کل می‌رود

۲۸

چیست تعظیم خدا افراشتن

خویشتن را خوار و خاکی داشتن

۲۹

چیست توحید خدا آموختن

خویشتن را پیش واحد سوختن

۳۰

گر همی‌خواهی که بفروزی چو روز

هستی همچون شب خود را بسوز

۳۱

هستیت در هستِ آن هستی‌نواز

همچو مس در کیمیا اندر گداز

۳۲

در من و ما سخت کردستی دو دست

هست این جمله خرابی از دو هست

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 91
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۵۵
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۱۸۱
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۱۱/۱۱ - ۰۳:۳۵:۴۰
بیت آخر باید اصلاح شود :در من و ما سخت کردستی دو دست / هست این جمله خرابی از دو هست
user_image
منصور پویان
۱۳۹۳/۰۳/۲۵ - ۱۰:۱۰:۴۶
در این حکایت، قزوینی نـُمایاننده کسی ست که مـُدعی غلبه بر نفسانیات بوده؛ دل در گرو عشق حضور نهاده و خواستار نقش شیر کوبیدن بر قالب ِتنانگی خویش است. منتها نیش ِسـَر ِسوزن دلاک یعنی خالکوب را برنمی تابد و با هر درد وارده بر مـَنـیت اش؛ فغان بر می دارد که ای برآورنده حاجت؛ این وجه حضور را وابگذار و نقشبـَند دم و دمگاه شیر مباش. بدین نحو مولانا ما را هشدار می دهد که مادامیکه در دامگه فردیت گرفتاریم؛ ما را با شیر ژیان یعنی با عشق پیوندی نیست.
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۲/۰۷ - ۱۷:۱۰:۱۲
ت
user_image
حامد
۱۳۹۴/۰۴/۰۴ - ۱۵:۵۵:۵۲
پویان عزیز امر خارق العاده ای رو نگفت که با مخالفت بی ادبانه ی یکی و نسبتا مودبانه دیگری روبرو بشه. ابیات ذیل داستان رو به زبان ساده نوشتن. اگرچه تحلیل کلام عرفا گنجاندن بحر در کوزه است؛ اما در جهت فحوای کلام پیشرفتن. سبب تعجب عزیزان چندان مشخص نیست
user_image
فرهنگ
۱۳۹۵/۰۸/۲۲ - ۰۸:۳۶:۳۴
در مصرع اول از بیت آخر ضمیر (ما) جا افتاده درستش میشه: در من و ما سخت کردستی دو دست
user_image
علی از جزیره
۱۳۹۶/۰۷/۰۶ - ۱۳:۳۱:۰۶
به نظر حقیر میشه ساده گفت : ای عزیز در راه رسیدن به مطلوب و معشوق باید صبر داشت و درد و رنج ها از هر نوعی که باشه را تحمل کرد تا نفس سرکش رام و مطیع بشه و تلخی های روزگار و خارها برای او شیرینی و گل به حساب بیاد و به رضا و فنای الله برسه و منیت رو کنار بگذاره و به توحید و وحدت برسه و در خدا حل بشه
user_image
Soltan
۱۳۹۶/۱۱/۰۲ - ۰۰:۳۴:۰۹
دوستمون جناب منصور درست میگند ان مرد قزوینی سمبل مدعی است
user_image
حمید
۱۳۹۷/۰۸/۰۹ - ۰۲:۵۰:۲۱
با سلامالبته جناب فروزانفر ماخذ حکایت را نیافته اندشرح مثنوی شریف جلد سوم صفحه یکهزار و دویست و سی و دو
user_image
حامد
۱۳۹۹/۰۵/۱۹ - ۰۲:۲۵:۰۶
این به اصطلاح علمای بزرگ ما اگر واقعا چیزی در چنته دارند بهتر است با معنی کردن ابیات به صورت ساده برای افراد مبتدی آن را نشان دهند نه آن که با ادعا های خود به جان هم بیافتند.
user_image
فردین کرمی
۱۴۰۱/۰۲/۱۱ - ۱۵:۱۲:۴۴
درود دوستانی که چون من نیاز به اگاهی از تلفظ و معنی اشعار دارند از سایت دیدار جان یاری بگیرند