مولانا

مولانا

بخش ۴ - التماس کردن همراه عیسی علیه السلام زنده کردن استخوانها از عیسی علیه السلام

۱

گشت با عیسی یکی ابله رفیق

استخوانها دید در حفرهٔ عمیق

۲

گفت ای همراه آن نام سنی

که بدان مرده تو زنده می‌کنی

۳

مر مرا آموز تا احسان کنم

استخوانها را بدان با جان کنم

۴

گفت خامش کن که آن کار تو نیست

لایق انفاس و گفتار تو نیست

۵

کان نَفَس خواهد ز باران پاک‌تر

وز فرشته در روش دراک‌تر

۶

عمرها بایست تا دم پاک شد

تا امین مخزن افلاک شد

۷

خود گرفتی این عصا در دست راست

دست را دستان موسی از کجاست

۸

گفت اگر من نیستم اسرارخوان

هم تو بر خوان نام را بر استخوان

۹

گفت عیسی یا رب این اسرار چیست

میل این ابله درین بیگار چیست

۱۰

چون غم خود نیست این بیمار را

چون غم جان نیست این مردار را

۱۱

مردهٔ خود را رها کردست او

مردهٔ بیگانه را جوید رفو

۱۲

گفت حق ادبار اگر ادبارجوست

خار روییده جزای کشت اوست

۱۳

آنک تخم خار کارد در جهان

هان و هان او را مجو در گلستان

۱۴

گر گلی گیرد به کف خاری شود

ور سوی یاری رود ماری شود

۱۵

کیمیای زهر و مارست آن شقی

بر خلاف کیمیای متقی

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 125
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۲۳۵
مثنوی معنوی ( دفتر اول و دوم ) بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۲۸۳
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
Fred
۱۳۹۱/۱۱/۱۵ - ۰۶:۴۶:۵۳
آن کس که به حال خویشتن بی تفاوت است و به دنبال معجزه برای دیگران میگردد نادان است.
user_image
محسن خادمی
۱۳۹۳/۰۴/۱۵ - ۰۳:۴۲:۱۰
معنی برخی اصطلاحات دشوار:سَنیّ: رفیع. بلند.درّاک: نیک دریابندهرُفو: درست کردن و اصلاح دادن جامهادبار: سیه روزی . تیره بختی شقی: بدبخت
user_image
احمد
۱۳۹۳/۰۹/۲۵ - ۰۸:۵۵:۰۲
گفت حق ادبار اگر ادبارجوست-->(ادبار اگر) باید بهبه ادبارگر بمعنی بدبخت تصحیح شود .
user_image
مجتبی
۱۳۹۷/۰۴/۱۶ - ۰۳:۲۶:۵۵
من فکر میکنم علت اینکه چرا خدا معجزه ای به مشرکان(بیمار دلان) نه میدهد و نه نشان میدهد تا ایمان بیاورند (که در هر صورت ایمان نخواهند اورد) را مولانا بخوبی در اینجا بیان کرده است:اول اینکه هر کسی نمیتواند کرامت و معجزه داشته باشد چرا که آن باذن خداست یعنی اصلا خود خداست که معجزه میکند؛ لذا باید نفسی پاکتر از باران و درکی بالاتر از فرشته عقل داشت، که این مهم را جز موسی و عیسی کسی ندارد.خود گرفتی این عصا در دست راستدست را دستان موسی از کجاستو دیگر اینکه ما طلب معجزه میکنیم مثلا میخواهیم که چند استخوان جان گرفته و فرد مرده زنده شود؛ و چون این عمل از کسی برنماید و عین ظهور خدا و مشاهده ی مستقیم اوست، چه فایده که ما انرا درک نمیکنیم زیرا این تنها ظاهر قضیه است، باطن و حقیقت که تنها برای خدای باطن و پنهان مهم است آنست که ، ما از این حقیت اصیل (که تنها همین مهم است و نه پدیده ظاهری چون زنده شدن مرده) که در دلمان خدا نیست یعنی دلمان بحال دل بیمار و مرده خود نمیسوزد که جان جانها در او نیست، بفکر زنده کردن دل مرده خود نیستیم که باطن قضیه است ، آنگاه دلمان بحال ظاهر داستان میسوزد و مرده را زنده شدن میخواهیم، حقیقت انست که به ایمان ظاهر هیچ اعتماد و توجه ای در نظر عرفا و خدای معنا نیست؛ لذا گمان نمیرود که معجزه سبب ایمان شود زیرا یک پدیده ظاهری و خواست دل مرده است و چه فایده که معجزه باطنی در دل رخ نداده باشد و ازاینروست که همواره مردم (یعنی جهل وظاهر بینان) طلب معجزه کرده اند:موجب ایمان نباشد معجزاتبوی جنسیت کند جذب صفاتمعجزات از بهر قهر دشمنستبوی جنسیت پی دل بردنستاز اینروست که در ادامه میگوید:چون غم خود نیست این بیمار راچون غم جان نیست این مردار رامردهٔ خود را رها کردست اومردهٔ بیگانه را جوید رفو
user_image
حمید
۱۳۹۹/۰۹/۱۱ - ۰۴:۴۹:۱۳
اینجا مولانا با بیان این بیت :عمرها بایست تا دم پاک شد تا امین مخزن افلاک شدصحه میگذارد بر مفهموم زندگیهای متوالی و اینکه هدف از این تسلسل پاک شدن و تزکیه جهت رسیدن به مراتب بالاتر است.پاینده باشید
user_image
اسماء جوان
۱۴۰۲/۰۵/۱۲ - ۰۷:۵۳:۰۳
در دل هر امتی کز حق مزه ست روی و آواز پیمبر معجزه ست سنگ احمد را سلامی میکند. خاک یحیی را پیامی میدهد. جملهٔ اجزای عالم در جهان. با تو میگویند روزان و شبان. ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم. با شما نا محرمان ما خاموشیم.
user_image
سعید مبارکی
۱۴۰۳/۰۴/۰۷ - ۱۹:۲۲:۳۵
عمرها بایست تا دم پاک شد / تا امین مخزن افلاک شد از رسول خدا روایت شده که فرمودند: من اخلص لله اربعین صباحا، جرت ینابیع الحکمة من قلبه الی لسانه. هر که چهل روز بخاطر خدا اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری خواهد شد. که ای صوفی شراب آنگه شود صاف / که در شیشه برآرد اربعینی (حافظ)   خود گرفتی این عصا در دست راست / دست را دستان موسی از کجاست گر انگشت سلیمانی نباشد / چه خاصیت دهد نقش نگینی (حافظ)   دو جفت ابیات حافظ و مولانا درموارد فوق، بیانگر یک مفهوم مشترک هستند و چه عجیب و جالب که دو بیت منتخب از حافظ هم، هر دو در یک غزل آورده شده است و این نشان از شباهت افق فکری و روحانی این دو دارد.