مولانا

مولانا

بخش ۱۲۰ - صفت خرمی شهر اهل سبا و ناشکری ایشان

۱

اصلشان بد بود آن اهل سبا

می‌رمیدندی ز اسباب لقا

۲

دادشان چندان ضیاع و باغ و راغ

از چپ و از راست از بهر فراغ

۳

بس که می‌افتاد از پری ثمار

تنگ می‌شد معبر ره بر گذار

۴

آن نثار میوه ره را می‌گرفت

از پری میوه ره‌رو در شگفت

۵

سله بر سر در درختستانشان

پر شدی ناخواست از میوه‌فشان

۶

باد آن میوه فشاندی نه کسی

پر شدی زان میوه دامنها بسی

۷

خوشه‌های زفت تا زیر آمده

بر سر و روی رونده می‌زده

۸

مرد گلخن‌تاب از پری زر

بسته بودی در میان زرین کمر

۹

سگ کلیچه کوفتی در زیر پا

تخمه بودی گرگ صحرا از نوا

۱۰

گشته آمن شهر و ده از دزد و گرگ

بز نترسیدی هم از گرگ سترگ

۱۱

گر بگویم شرح نعمتهای قوم

که زیادت می‌شد آن یوما بیوم

۱۲

مانع آید از سخنهای مهم

انبیا بردند امر فاستقم

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 273

نظرات

user_image
کوروش
۱۴۰۲/۱۲/۲۹ - ۰۰:۱۱:۲۰
سگ کلیچه کوفتی در زیر پا   تخمه بودی گرگ صحرا از نوا   یعنی چه ؟