مولانا

مولانا

بخش ۱۵۱ - بیان آنک حق تعالی هرچه داد و آفرید از سماوات و ارضین و اعیان و اعراض همه باستدعاء حاجت آفرید خود را محتاج چیزی باید کردن تا بدهد کی امن یجیب المضطر اذا دعاه اضطرار گواه استحقاقست

۱

آن نیاز مریمی بودست و درد

که چنان طفلی سخن آغاز کرد

۲

جزو او بی او برای او بگفت

جزو جزوت گفت دارد در نهفت

۳

دست و پا شاهد شوندت ای رهی

منکری را چند دست و پا نهی

۴

ور نباشی مستحق شرح و گفت

ناطقهٔ ناطق ترا دید و بخفت

۵

هر چه رویید از پی محتاج رست

تا بیابد طالبی چیزی که جست

۶

حق تعالی گر سماوات آفرید

از برای دفع حاجات آفرید

۷

هر کجا دردی دوا آنجا رود

هر کجا فقری نوا آنجا رود

۸

هر کجا مشکل جواب آنجا رود

هر کجا کشتیست آب آنجا رود

۹

آب کم جو تشنگی آور بدست

تا بجوشد آب از بالا و پست

۱۰

تا نزاید طفلک نازک گلو

کی روان گردد ز پستان شیر او

۱۱

رو بدین بالا و پستیها بدو

تا شوی تشنه و حرارت را گرو

۱۲

بعد از آن از بانگ زنبور هوا

بانگ آب جو بنوشی ای کیا

۱۳

حاجت تو کم نباشد از حشیش

آب را گیری سوی او می‌کشیش

۱۴

گوش گیری آب را تو می‌کشی

سوی زرع خشک تا یابد خوشی

۱۵

زرع جان را کش جواهر مضمرست

ابر رحمت پر ز آب کوثرست

۱۶

تا سقاهم ربهم آید خطاب

تشنه باش الله اعلم بالصواب

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 287
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۵۴۹
مثنوی معنوی ( دفتر سوم و چهارم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۱۸۶

نظرات

user_image
احمد رضا
۱۳۹۲/۰۹/۰۱ - ۰۶:۵۱:۲۱
امید است که زودمان دستگیری کند و سقایی کند به کرمش.... پیش از آنکه تشنگی از پایمان در آورد......مست مستم ساقیا دستم بگیر / تا نیفتادم ز پا دستم بگیر
user_image
امین
۱۳۹۸/۱۲/۰۸ - ۱۵:۰۹:۴۱
انسان تا زمانی که احساس نیاز نکند رحمت الهی بر او نازل نمی‌شود پس باید انسان اول خود را بشکند و خاکی شود تا افلاک برسد
user_image
محمد رضا خدایاری
۱۳۹۹/۱۰/۱۶ - ۱۶:۴۳:۵۵
تشنگان گرآب جویند از جهانآب هم جوید به عالم تشنگان
user_image
تشنه
۱۳۹۹/۱۱/۰۵ - ۰۸:۴۸:۲۸
درودبا توجه به ابیات قبل از این مصرع کههرکجا کشتیست آب آنجا روددقیقا منظورش چیه؟یعنی آب میگرده کشتی رو پیدا میکنه؟یا آب را باید جایی جست که کشتی هست؟ممنونم
user_image
فهیمه
۱۳۹۹/۱۲/۰۶ - ۰۷:۱۵:۱۱
در مصرع "هر کجا کشتی است " منظور کشتزار هست
user_image
تشنه
۱۳۹۹/۱۲/۱۲ - ۱۲:۵۷:۳۳
یعنی آب بصورت هوشمند عمل میکنه؟معمولا میگن هر جا اب هست آبادی هستمن اینو نفهمیدماب که دنبال کشت نمیرههر جا اب هست کشت شکل میگیره
user_image
محمد
۱۴۰۰/۰۱/۰۵ - ۱۴:۵۲:۲۸
در مصرع "هر کجا کشتیست اب انجا رود" میتونه منظورش کشتی نوح هم باشه
user_image
هادی
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ - ۰۰:۴۷:۵۲
منظور این است که دهقان (کشاورز) آب را به کشتزاری میبرد که تشنه باشد . طبیب دارو را نزد کسی میبرد که دردمند است . پس تو هم دنبال آب نرو تشنگی به دست آور تا ببینی که چگونه آب را نزد تو خواهند آورد .
user_image
پگاه
۱۴۰۰/۰۴/۰۳ - ۰۹:۱۰:۱۸
دوستان این چه تفسیره انجام میدید  این شعر در مورد نیاز و دریافته حقیقت شعر اینه که شما فقط برای درخواست به جهان امدید و اجابت کار شما نیست  بیت هرکجا کشتیست آب آنجا رود اشاره به کشتی سازی نوح روی کوه داره که جایی کشتی رو ساخت که آب تا اونجا رفت 
user_image
ناپیدا
۱۴۰۱/۰۲/۰۸ - ۱۶:۱۰:۲۲
... آب کم جو تشنگی آور به دست ...  در جستجوی حقیقت بودن ؟ بالا و پست هم همان باطن انسانی ست که در جستجو حقیقت است و البته آن کس که این `تشنگی` را تاب آورده ! .    آن گدا گوید خدا از بهر نان  شرف می‌فرمود خدا از عین جان  ... عشق از اول چرا خونین بود  تا گریزد آن که بیرونی بود 
user_image
ناپیدا
۱۴۰۱/۰۲/۰۸ - ۱۶:۲۴:۳۰
ارتباط بین بیت ۶ و سه بیت بعدی بسیار شگفت آور است ! : همیشه فکر میکنیم که خدا یک نور بسیار بزرگ است ! بزرگتر از پرتو خورشید آشکار تر از نور و پرتو و امواج آن ! جایی در آسمان ... جایی فراتر از آسمان و باز هم میدانیم همین جاست هم آنجا هم در پوچی و ... این توصیف خیلی ادامه دارد .و اصلا شاید همین که در بالای سر ما ناظر است هم بی مورد نباشد ؟! که درهای رحمات الهی در بیکران است ! جایی که نظاره گر همه باشد !؟ آن چیز مرکزش کجاست باز نمیدانم !!... ؛از برای دفع حاجات آفرید ... ، و بعد دو بیت بعدی که اگر فقری باشد صدای آن بالاخره بلند شده و بندگانی خیر هستند که لطفی و خیری و نیکی کنند ، اگر دردی باشد این حاجات و دعاها برای شفا بیماری نیز به سوی درگاه تجلی خواهد رفت  مشکلی اگر باشد با همت و تلاش و کمک خواستن از یاری کننده همگان حل خواهد شد اما مصراع دوم : هر کجا کشتیست آب آنجا رود ... چه استعاره بزرگی ست ! کشتی گویی همان فرشته زمینی ست ... انسانی پاک ...این روزها مثالش کم است !آب همان حقیقت است ... 
user_image
امید وکیل
۱۴۰۱/۰۳/۲۰ - ۱۸:۱۳:۰۲
صدها کتاب لازم است برای شرح و تفسیرِ «آب کم جو تشنگی آور به دست.» یالعجب!
user_image
اختیار بخشی
۱۴۰۲/۰۱/۱۲ - ۰۰:۲۴:۰۵
سلام. حضرت مولانا در  آب کم جو تشنگی آور به دست اشاره دارد به مقام فقر و فنا که بالاترین مقام عرفان است. یعنی تا زمانی که به فقر حقیقی نرسید نور الله بر شما تجلی نمی کند مضمون بیت اشاره به محتوای حدیث قرب نوافل هم دارد. بالاترین درجه عرفان آن است که در مقام فقر محو شوی و خدا در وجودت تجلی کند. تشنگی همان فقر است. اولیا الله بر پایه فقرشان درجه بندی می شوند و حضرت ختمی مرتبت بالاترین مقام فقر را دارد به طوری که مظهر فقر است. 
user_image
کوروش
۱۴۰۳/۰۱/۲۱ - ۱۸:۲۲:۰۷
زرع جان را کش جواهر مضمرست   ابر رحمت پر ز آب کوثرست   یعنی چه ؟    
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۳/۰۱/۲۶ - ۰۲:۳۶:۰۹
سلام  بنظر می آید مقصود از جواهر فلزات گرانبها نیست بلکه شاید اشاره به جواهر خمسه دارد که در فلسفه عبارتند از وجود،عقل،نفس،هیولی و صورت  و همچنین تعبیری از جوهره انسانی یا همان روح خدایی میتواند محتمل باشد.