مولانا

مولانا

بخش ۴۲ - جواب فرعون موسی را و وحی آمدن موسی را علیه‌السلام

۱

گفت نه نه مهلتم باید نهاد

عشوه‌ها کم دِه، تو کم پیمای باد

۲

حق تعالی وحی کردش در زمان

مهلتش ده مُتَسِع مهراس از آن

۳

این چهل روزش بده مهلت بطوع

تا سگالد مکرها او نوع نوع

۴

تا بکوشد او که نی من خفته‌ام

تیز رو گو پیش ره بگرفته‌ام

۵

حیله‌هاشان را همه برهم زنم

و آنچ افزایند من بر کم زنم

۶

آب را آرند من آتش کنم

نوش و خوش گیرند و من ناخوش کنم

۷

مِهر پیوندند و من ویران کنم

آنک اندر وهم نارند آن کنم

۸

تو مترس و مهلتش ده دم‌دراز

گو سپه گرد آر و صد حیلت بساز

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 236
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۴۴۴

نظرات

user_image
برگ بی برگی
۱۳۹۸/۰۳/۲۳ - ۱۲:۴۱:۵۷
این چهل روزش بده مهلت به طوعتا سگالد مکرها او نوع نوعهمانطور که دوستان میدانند مراد از فرعون همان نفس و من متوهم ساخته ذهن انسان است که گمان میبرد هم اوست و موسی نماد اصل و ذات خدایی انسان است و پیوسته این دو من یعنی من ذهنی و من اصلی انسان در حال جدال و کشمکش هستند و در اینجا خداوند یا زندگی از موسی میخواهد مدت محدوی (که ممکن است چندین سال بطول انجامد ) به من خودساخته و متوهم فرصت دهد تا با آزمون و خطا زندگی را تجربه کند و انواع تدابیر با عقل معاش را بکار برده و البته انسان در طی این مدت ممکن است به موفقیت هایی در امور مادی خود دست یابد اما اگر به اصل و ذات خود رجعت ننماید قطعاً در امور مختلف زندگی ناکام خواهد بود . تا بکوشد او که نی من خفته ام تیز رو گو پیش ره بگرفته ام و او رهزن آدمی زادگان خواهد شد پیش از آنکه به راهی که دلخواه نفس مان است رویم و در ابیات بعد موارد متعدد از اموری دنیوی را بر می شمارد که ره زن ما میشود حتی امور مربوط به مهر و عشق های زمینی ما ؛ مهر پیوندند و من ویران کنم آنک اندر وهم نارند آن کنم و این مورد را بیشتر ما تجربه نموده ایم ، عشق های زمینی که بدون اتصال به اصل زندگی و بر اساس ذهن و مادیات بنا نهادیم و از معشوق طلب خوشبختی و آرامش می نمودیم اما پس از مدتی جز درد و ویرانی نصیب و بهره ای دیگر نبردیم .چیزی که در بدو آن در وهم و پندار ما نمی گنجید . و همه این راه زنی های زندگی و مهلتی که به ما داده شده صرفا به این منظور است که متوجه اصل و ذات خدایی خود شده از چیزهای این جهانی خوشبختی و آرامش نخواهیم و با هیچ کدام از آنها هم هویت نشویم ، نه با ثروت نه با علم و دانش نه با باور و اعتقاد و حتی نه با عشق خود چرا که همه این ها مربوط به جهان ماده بوده و از جنس ما نیستند و عرفا و انسان های والا با درک بالای خود از این مهلت و فرصت چهل روزه (زمان نمادین) برای رسیدن و وصل به اصل خود کوشش میکنند .موفق و پایدار باشید