مولانا

مولانا

بخش ۵۲ - حکایت

۱

در صحابه کم بدی حافظ کسی

گرچه شوقی بود جانشان را بسی

۲

زانک چون مغزش در آگند و رسید

پوستها شد بس رقیق و واکفید

۳

قشر جوز و فستق و بادام هم

مغز چون آگندشان شد پوست کم

۴

مغز علم افزود کم شد پوستش

زانک عاشق را بسوزد دوستش

۵

وصف مطلوبی چو ضد طالبیست

وحی و برق نور سوزندهٔ نبیست

۶

چون تجلی کرد اوصاف قدیم

پس بسوزد وصف حادث را گلیم

۷

ربع قرآن هر که را محفوظ بود

جل فینا از صحابه می‌شنود

۸

جمع صورت با چنین معنی ژرف

نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف

۹

در چنین مستی مراعات ادب

خود نباشد ور بود باشد عجب

۱۰

اندر استغنا مراعات نیاز

جمع ضدینست چون گرد و دراز

۱۱

خود عصا معشوق عمیان می‌بود

کور خود صندوق قرآن می‌بود

۱۲

گفت کوران خود صنادیقند پر

از حروف مصحف و ذکر و نذر

۱۳

باز صندوقی پر از قرآن به است

زانک صندوقی بود خالی بدست

۱۴

باز صندوقی که خالی شد ز بار

به ز صندوقی که پر موشست و مار

۱۵

حاصل اندر وصل چون افتاد مرد

گشت دلاله به پیش مرد سرد

۱۶

چون به مطلوبت رسیدی ای ملیح

شد طلب کاری علم اکنون قبیح

۱۷

چون شدی بر بامهای آسمان

سرد باشد جست وجوی نردبان

۱۸

جز برای یاری و تعلیم غیر

سرد باشد راه خیر از بعد خیر

۱۹

آینهٔ روشن که شد صاف و ملی

جهل باشد بر نهادن صیقلی

۲۰

پیش سلطان خوش نشسته در قبول

زشت باشد جستن نامه و رسول

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 243
مثنوی معنوی ( دفتر سوم و چهارم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۹۶

نظرات

user_image
امیر فرشیدفر
۱۳۹۶/۰۷/۱۵ - ۰۸:۱۰:۲۴
با سلام و عرض ادب به استحضار میرساند در بیت ماقبل آخر " صاف و جلی " صحیح میباشد.
user_image
یزدانپناه عسکری
۱۴۰۲/۰۲/۳۰ - ۱۹:۲۶:۳۳
6- چون تجلی کرد اوصاف قدیم - پس بسوزد وصف حادث را گلیم  *** ناپیدایی نور شمع در روشنایی خورشید.
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۱۱/۳۰ - ۱۹:۰۸:۵۷
وصف مطلوبی چو ضد طالبیست   وحی و برق نور سوزندهٔ نبیست   یعنی چه ؟    
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۲/۱۲/۰۴ - ۰۲:۲۷:۰۲
سلام  در مصرع دوم به حالت پیامبران در هنگام دریافت وحی اشاره داره که ایشان در آن زمان دچار گر گرفتگی وحالت خلسه میشدند مثلا وضعیت حضرت موسی در کوه طور ویا خود رسول اکرم به گفته تاریخ  در مصرع اول تفاوت حال عاشق ومعشوق را بیان کرده