مولانا

مولانا

بخش ۶۱ - بیمار شدن فرعون هم به وهم از تعظیم خلقان

۱

سجدهٔ خلق از زن و از طفل و مرد

زد دل فرعون را رنجور کرد

۲

گفتن هریک خداوند و ملک

آنچنان کردش ز وهمی منهتک

۳

که به دعوی الهی شد دلیر

اژدها گشت و نمی‌شد هیچ سیر

۴

عقل جزوی آفتش وهمست و ظن

زانک در ظلمات شد او را وطن

۵

بر زمین گر نیم گز راهی بود

آدمی بی وهم آمن می‌رود

۶

بر سر دیوار عالی گر روی

گر دو گز عرضش بود کژ می‌شوی

۷

بلک می‌افتی ز لرزهٔ دل به وهم

ترس وهمی را نکو بنگر بفهم

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 247

نظرات

user_image
منصور بنانی
۱۳۹۶/۰۳/۱۸ - ۰۵:۱۰:۲۸
مشاهده ترسعقل جزوی آفتش وهم است و ظنزانکه در ظلمات شد او را وطنبلکه می افتی ز ترس دل به وهم ترس وهمی را نیکو بنگر بفهم حضرت مولانا1- ترس طبیعیهمانطور که قبلاً گفته شد ترس یک مکانیزم دفاعی و طبیعی برای مقابله به موقع و سریع در برابر عوامل خطرناکی است که جان ما را تهدید می کند! بدون این مکانیزم خداداد، نسل بشر منقرض می شد. این ترس طبیعی از هوش بدنی و آگاهی ورای فکر و مکانیزم یا
پاسخ جنگ یا گریز Fight-or-Flight Response منشاء می گیرد.2- ترس روانی و خود کاذب در اینجا منظورمان ترس های روانی و ذهنی است. ترس هایی که در واقع در خود کاذب یا "خود جدا مانده " ریشه دارند. خود کاذب از دو کیفیت اصلی برخوردار است: فقدان یا کمبود؛ و ترس یا مقاومت. کیفیت فقدان و کمبود سبب می شود که دچار حرص و طمع شود و به موضوعات چنگ بیاندازد تا این فقدان را بلکه جبران کند.کیفیت ترس یا مقاومت (ریشه ترس مقاومت یا نخواستن و فرار است) هم باعث می شود که در مقابل موضوعات نا خوشایندش، مقاومت بورزد و نسبت به آن ها واکنش خشم، سرکوب، ترس و یا فرار نشان دهد. 3- مشاهده ترس از طریق خود حقیقی(آگاهی ورای فکر)ترس روانی مانند اغلب هیجان های روانی و فکری، تلفیق و ترکیبی از افکار و حس های بدنی body sensation است.اما آنچه باعث قدرت گرفتن و ماندگاری ترس می شود، حاشیه ترس است. یعنی به محض بروز ترس، افکاری در ذهن ما خطور می کند: من باید از این ترس رها شوم. من این را نمی خواهم... در واقع با این مقاومت فکری، ترس قوی تر می شود. زیرا ماهیت ترس بر مقاومت، عدم پذیرش و فرار استوار است.حال اگر بتوان " افکار حاشیه ترس " را معلق نگه داشت و به جای آن؛ اشتیاق و کنجکاوی برای شناخت ترس را جایگزین نمود، می توان به مشاهده ناب ترس اقدام نمود. مانند زمانی که در کوه به یک گل کوچک عجیب برخورد می کنی و می خواهی آن را از نزدیک خوب ببینی! ترس را هم با کمک آگاهی ورای فکر؛ مشاهده و لمس کن!با معلق نگه داشتن افکار حاشیه ترس، آنچه از ترس باقی می ماند حس های بدنی(افزایش ضربان قلب و تغییر ریتم تنفس، گرما ، سرما، مور مور، سنگینی، فشار و...) در ناحیه سینه یا شکم است که آنها هم نه خوب هستند و نه بد! نوسانی از انرژی آگاهی ناب هستند...با این تمرین مشاهده گری، کم کم با اصل وجود خود، یعنی خود حقیقی (متعالی ) یا همان فضای بیکران آگاهی ناب، آشنا می شوی. فضایی که هیجان ها، افکار، صداها، بوها، رنگ ها، حس های بدنی به شدت متغییر و زود گذر در آن عبور می کنند. موضوعات زود گذر آگاهی از این فضا می گذرند بدون اینکه به آن آسیب بزنند:4- مولانا و دو خصوصیت خود متعالی "فضای بودن و آگاهی بیکران خود متعالی" از موضوعات آگاهی، از حوادث مختلف و حتی مرگ آسیب نمی بیند. به قول حضرت مولانا:زهره دارد حوادث طبعیکه بگردد بگرد لشکر ماعلاوه بر آسیب ناپذیری، فضای عشق و صلح بیکران هم از دیگر خصوصیات خود متعالی است:چه گرمیم، چه گرمیم! از این عشق چو خورشیدچه پنهان و چه پنهان و چه پیداست، خدایاموضوعات بیرونی، افکار و هیجان های ذهنی از جمله ترس ها، چنان توجه ما را به خود جلب کرده اند، که از اصل وجود و فطرت الهی مان غافل مانده ایم. مسلم است؛ هر چه به خود متعالی و آگاهی ورای فکر که اصل وجود ماست، بیشتر نزدیک شویم و دروغین بودن خودکاذب را بهتر درک کنیم، ترس های روانی ضعیف تر شده و آرامش و صلح درونی را که همواره همراه ما بوده است؛ ملاقات خواهیم کرد... گاه نوشت های منصور بنانی: www.mbanani.comکانال سایت: پیوند به وبگاه بیرونی