مولانا

مولانا

بخش ۴۲ - رجوع به داستان آن کمپیر

۱

چون عروسی خواست رفتن آن خریف

موی ابرو پاک کرد آن مستخیف

۲

پیش رو آیینه بگرفت آن عجوز

تا بیاراید رخ و رخسار و پوز

۳

چند گلگونه بمالید از بطر

سفرهٔ رویش نشد پوشیده‌تر

۴

عشرهای مصحف از جا می‌برید

می‌بچفسانید بر رو آن پلید

۵

تا که سفرهٔ روی او پنهان شود

تا نگین حلقهٔ خوبان شود

۶

عشرها بر روی هر جا می‌نهاد

چونک بر می‌بست چادر می‌فتاد

۷

باز او آن عشرها را با خدو

می‌بچفسانید بر اطراف رو

۸

باز چادر راست کردی آن تکین

عشرها افتادی از رو بر زمین

۹

چون بسی می‌کرد فن و آن می‌فتاد

گفت صد لعنت بر آن ابلیس باد

۱۰

شد مصور آن زمان ابلیس زود

گفت ای قحبهٔ قدید بی‌ورود

۱۱

من همه عمر این نیندیشیده‌ام

نه ز جز تو قحبه‌ای این دیده‌ام

۱۲

تخم نادر در فضیحت کاشتی

در جهان تو مصحفی نگذاشتی

۱۳

صد بلیسی تو خمیس اندر خمیس

ترک من گوی ای عجوزهٔ دردبیس

۱۴

چند دزدی عشر از علم کتیب

تا شود رویت ملون هم‌چو سیب

۱۵

چند دزدی حرف مردان خدا

تا فروشی و ستانی مرحبا

۱۶

رنگ بر بسته ترا گلگون نکرد

شاخ بر بسته فن عرجون نکرد

۱۷

عاقبت چون چادر مرگت رسد

از رخت این عشرها اندر فتد

۱۸

چونک آید خیزخیزان رحیل

گم شود زان پس فنون قال و قیل

۱۹

عالم خاموشی آید پیش بیست

وای آنک در درون انسیش نیست

۲۰

صیقلی کن یک دو روزی سینه را

دفتر خود ساز آن آیینه را

۲۱

که ز سایهٔ یوسف صاحب‌قران

شد زلیخای عجوز از سر جوان

۲۲

می‌شود مبدل به خورشید تموز

آن مزاج بارد برد العجوز

۲۳

می‌شود مبدل بسوز مریمی

شاخ لب خشکی به نخلی خرمی

۲۴

ای عجوزه چند کوشی با قضا

نقد جو اکنون رها کن ما مضی

۲۵

چون رخت را نیست در خوبی امید

خواه گلگونه نه و خواهی مداد

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 576
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۱۱۴

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۰۴/۳۰ - ۱۶:۱۰:۴۰
خریف خزان است و خدو را هم که در بخش ترشحات جناب کیخا تف و بزاق و آب دهان معنی کردند
user_image
صدرا
۱۳۹۳/۰۸/۲۹ - ۱۱:۴۹:۲۴
سوالی که برای من پیش آمده این است که حضرت مولانا در بیت :چند دزدی عشر از علم کتاب ... تا شود رویت ملون هم چو سیببه چه علت قافیه را رعایت نکردند، یا این احتمال می رود در نسخ اینگونه به اشتباه ضبط شده باشد؟با توجه به اینکه حضرت مولانا در این سطح محکوم به نقصان در فن شعر نمی باشند، پس وجود اینگونه نقص ها در مثنوی به چه علت است؟
user_image
ماهان نوری
۱۳۹۹/۰۶/۱۹ - ۲۲:۴۰:۱۶
سلامدر بیت 14 به جای واژه‌ی کتاب باید کتیب رو جایگزین کنید.ممنونم حمیدرضای عزیز.
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۶/۲۰ - ۰۱:۲۷:۴۱
در بیت آخر:چون رخت را نیست در خوبی امیدخواه گلگونه نه و خواهی مداد”مدید“ را باید جایگزینِ مداد کرد مدید ممالِ مداد است، مثل : جهیز که ممال جهاز است یا کتیب ، کتاب رکیب ، رکاب
user_image
کوروش
۱۴۰۱/۰۷/۱۴ - ۰۴:۴۷:۰۹
صد بلیسی تو خمیس اندر خمیس ترک من گوی ای عجوزهٔ دردبیس خمیس اندر خمیس یعنی چی ؟ دردبیس یعنی چی ؟
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۱/۰۷/۱۴ - ۱۴:۲۹:۱۳
سلام  طبق ترجمه وتفسیر استاد کریم زمانی در شرح جامع : بلیس = شیطان خمیس=لشکرو قشون ،از آنرو که در گذشته لشکررا به صورت پرنده‌ای  که بالهایش را گشوده در نظر میگرفتتد که دارای ۵ قسمت ورکن بوده شامل جلوداران ،میسره(جناح چپ)،میمنه (جناح راست)،قلب یا مرکز سپاه،وساق که رکن پایین لشکر بوده درد بیس=گنده پیر (با فتحه گ)،سختی وبلا معنی بیت=ای پیرزن عجوزه .گنده دست از سرم بردار که تو به تنهایی به اندازه صد شیطان ولشکریانش مکر وخدعه میدانی. شاد باشید