مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۸۹۶

۱

نشاید از تو چندین جور کردن

نشاید خون مظلومان به گردن

۲

مرا بهر تو باید زندگانی

وگر نی سهل دارم جان سپردن

۳

از آن روزی که نام تو شنیدم

شدم عاجز من از شب‌ها شمردن

۴

روا باشد که از چون تو کریمی

نصیب من بود افسوس خوردن

۵

خداوندا از آن خوشتر چه باشد

بدیدن روی تو پیش تو مردن

۶

مثال شمع شد خونم در آتش

ز دل جوشیدن و بر رخ فسردن

۷

در این زندان مرا کند است دندان

از این صبر و از این دندان فشردن

۸

از این خانه شدم من سیر وقت است

به بام آسمان‌ها رخت بردن

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1029
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 703
عندلیب :

نظرات