
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۹۵۳
۱
هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین
آفرینها بر جمالت همچنین جان همچنین
۲
پیش رویت روز مست و پیش زلفت شب خراب
ای که کفرت همچنان و ای که ایمان همچنین
۳
در کنار زهره نه تو چنگ عشرت همچنان
پای کوبان اندرآ ای ماه تابان همچنین
۴
اشتهای مشک و عنبر چون بخیزد جمع را
حلقههای زلف خود را زو برافشان همچنین
۵
چرخه چرخ ار بگردد بیمرادت یک نفس
آتشی درزن به جان چرخ گردان همچنین
۶
روز روز مجلس است ای عشق دست ما بگیر
می کشان تا بزم خاص و تخت سلطان همچنین
۷
پاره پاره پیشتر رو گرچه مستی ای رفیق
پارهای راه است از ما تا به میدان همچنین
۸
در هوای شمس تبریزی ز ظلمت می گذر
ناگهان سر برزنی از باغ و ایوان همچنین
تصاویر و صوت


نظرات
نادر..