
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۰۷۹
۱
مقام ناز نداری برو تو ناز مکن
چو میوه پخته نگشت از درخت بازمکن
۲
به پیش قبله حق همچو بت میا منشین
نماز خود را از خویش بینماز مکن
۳
گهی که پخته شدی از درخت فارغ باش
ز گرم و سرد میندیش و احتراز مکن
۴
چو هیچ خصم نماند برو به بزم نشین
سلاح رزم بینداز و ترک تاز مکن
۵
چو صاف صاف برآمد ز کوره نقده تو
مده به کوره هر کوردل گداز مکن
۶
جمال خود ز اسیران عشق هیچ مپوش
چو باغ لطف خدایی تو در فراز مکن
تصاویر و صوت


نظرات