
مولانا
غزل شمارهٔ ۲۱۱۰
۱
بانگ برآمد ز خرابات من
چرخ دوتا شد ز مناجات من
۲
عاقبت امر ظفر دررسید
یار درآمد به مراعات من
۳
یا رب یا رب که چه سان میکند
دلبر بیکفو مکافات من
۴
طاعت و ایمان کند آن کیمیا
غفلت و انکار و جنایات من
۵
قصر دهد از پی تقصیر من
زله دهد از پی زلات من
۶
جوش نهد در دل دریا و کوه
از تبش روز ملاقات من
۷
گر نبدی پرده خیالات خلق
سوخته بودی ز خیالات من
۸
در سپه جان زندی زلزله
طبل و علم نعره و هیهات من
۹
در افق چرخ زدی شعلهها
نیم شبان آتش میقات من
تصاویر و صوت


نظرات
نادر..