مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۲۴۰

۱

ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو

زین سو نظر مکن که از آن جاست آرزو

۲

تردامنم مبین که از آن بحر تر شدم

گر گوهری ببین که چه دریاست آرزو

۳

شست حق است آرزو و روح ماهی است

صیاد جان فداست چه زیباست آرزو

۴

چون این جهان نبود خدا بود در کمال

ز آوردن من و تو چه می‌خواست آرزو

۵

گر آرزو کژ است در او راستی بسی است

نی کز کژی و راست مبراست آرزو

۶

آن کان دولتی که نهان شد به نام بد

آن چیست کژ نشین و بگو راست آرزو

۷

موری است نقب کرده میان سرای عشق

هر چند بی‌پر است و به پرواست آرزو

۸

مورش مگو ز جهل سلیمان وقت او است

زیرا که تخت و ملک بیاراست آرزو

۹

بگشای شمس مفخر تبریز این گره

چیزی است کو نه ماست و نه جز ماست آرزو

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1261
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 829

نظرات

user_image
نادر..
۱۳۹۶/۱۱/۰۳ - ۰۰:۴۳:۴۶
زین سو نظر مکن که از آن جاست آرزو...