مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۳۳۶

۱

این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده

پیغمبر عشق است ز محراب رسیده

۲

آورده یکی مشعله آتش زده در خواب

از حضرت شاهنشه بی‌خواب رسیده

۳

این کیست چنین غلغله در شهر فکنده

بر خرمن درویش چو سیلاب رسیده

۴

این کیست بگویید که در کون جز او نیست

شاهی به در خانه بواب رسیده

۵

این کیست چنین خوان کرم باز گشاده

خندان جهت دعوت اصحاب رسیده

۶

جامی است به دستش که سرانجام فقیر است

زان آب عنب رنگ به عناب رسیده

۷

دل‌ها همه لرزان شده جان‌ها همه بی‌صبر

یک شمه از آن لرزه به سیماب رسیده

۸

آن نرمی و آن لطف که با بنده کند او

زان نرمی و زان لطف به سنجاب رسیده

۹

زان ناله و زان اشک که خشک و تر عشق است

یک نغمه تر نیز به دولاب رسیده

۱۰

یک دسته کلید است به زیر بغل عشق

از بهر گشاییدن ابواب رسیده

۱۱

ای مرغ دل ار بال تو بشکست ز صیاد

از دام رهد مرغ به مضراب رسیده

۱۲

خاموش ادب نیست مثل‌های مجسم

یا نیست به گوش تو خود آداب رسیده

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1317
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 861

نظرات

user_image
عبد کریم
۱۳۹۴/۰۳/۰۷ - ۱۳:۲۹:۲۴
علیرضا قربانی عزیز زیبا خوانده است این زیبا را
user_image
سارا
۱۳۹۴/۰۴/۰۷ - ۱۱:۱۰:۱۹
علیرضا قربانی در بیت چهارم به جای کون از کلمه ی شهر استفاده کرده.
user_image
هاتف
۱۳۹۶/۰۳/۱۴ - ۰۲:۳۶:۳۸
این غزل از درها و گهرهای دیوان شمس است. عناصر و خصلت های یک پیغمبر کاملا در ان مشهود است
user_image
جواد
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۱۵:۲۳:۱۷
پیغمبر عشق خود مولانست،ایشان خود را پیغمبر عشق میدانسته و عشق را دین معرفی میکند،بقول اندیشمندی،مثنوی به راستی که عشق نامه است...
user_image
بابک
۱۳۹۸/۱۰/۰۴ - ۰۲:۱۴:۴۸
خرد ، میان چیزها وارد میشود و می پیچد، چون اصل سنتز و آمیزنده است . این خردیست که به طبیعت و جانها و انسانها ، مهر میورزد . به همین علت است که مولوی، درست همین نقش را از آن عشق میداند. خرد در فرهنگ ایران از« مهر به جانها » جدا ناپذیر بود . (منوچهر جمالی)
user_image
محمد
۱۳۹۹/۰۵/۱۸ - ۰۰:۵۷:۱۴
با سلامبه اعتقاد من، حضرت مولانا متوضع تر از آن است که چنین مدحی را برای خود استفاده کند و اشارات موجود در شعر به شکل واضحی پیغمبر عشق ، حضرت محمد می باشد.
user_image
عبد کریم
۱۳۹۹/۰۵/۲۱ - ۲۱:۵۱:۱۶
جناب محمدحال و شور عاشقی مولاناست که او را چنین به وجد و طرب آورده و بر خلاف نظر دوست دیگر، مولانا این ابیات را هم در وصف حال خود گفته، نزول عشق یا صعود مولانا. بسط و گشایش حاصل از حال وارده موجب شده که ایشان در وصف خود و سخن از دل خویش بگوید....
user_image
کیومرث فریمن
۱۳۹۹/۰۵/۲۲ - ۰۱:۳۶:۵۰
پیامبر، همان حضرت شمس تبریزی هستند.
user_image
خلیل آقا
۱۳۹۹/۱۱/۱۴ - ۱۴:۴۲:۲۳
به نظر میرسد در بیت اول اگر به جای پیغامبر پیغمبر بخوانیم بیت موزونتر و خوش آهنگتر می آید
user_image
مهرگان مهدوی وش
۱۴۰۰/۰۱/۲۳ - ۰۲:۱۲:۵۴
در مصرع دوم پیغمبر صحیح است که اشتباها پیغامبر درج شدهو به طور قطع منظور مولانا از پیغمبر عشق همانا شمس تبریزی مراد وی می باشد. با تشکر
user_image
ابراهیم ازبک
۱۴۰۰/۰۲/۰۴ - ۱۶:۴۰:۳۳
ما ییم پیغمبر عشق آن روحیست که در سوره غافر میفرماید
user_image
عرفان اخوان
۱۴۰۲/۰۴/۲۱ - ۰۶:۳۵:۰۷
هرچه هست عشقه پیامبر به معنای واقعی عاشق بنده های خدا بود