مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۲۹۵۲

۱

گر از شراب دوشین در سر خمار داری

بگذار جام ما را با این چه کار داری

۲

ور تازه‌ای نه دوشین بنشین بیا بنوش این

تا از خیال پیشین زنهار سر نخاری

۳

تا سنگ را پرستی از دیگران گسستی

دریا تو را نشاید گر سیل یاد آری

۴

در بارگاه خاقان سودای پرنفاقان

زنبیل هر گدایی در پیش شهریاری

۵

فهرست یاد کینی با لطف ساتکینی

اندر بهشت وآنگه در شعله‌های ناری

۶

زین سر اگر ببینی مویی ز خوب چینی

نی پرده زیر ماند نی نعره‌های زاری

۷

نی غوره‌ای بجوشی نی سرکه‌ای فروشی

الا شراب نوشی انگور می‌فشاری

۸

انگور این وجودت افشردن تو سودت

انگار کین نبودت تا چند مهر کاری

۹

وقتی که دررمیدی تو سوی شمس تبریز

آن جا خدای داند کاندر چه لاله زاری

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1708
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 1082

نظرات

user_image
..
۱۳۹۸/۰۳/۱۲ - ۰۸:۴۹:۲۸
گر تازه‌ای نه دوشین،بنشین بیا بنوش ایندریا تو را نشایدگر سیل یاد آری..