مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۳۲۰۶

۱

اضحکنی بنظرة، قلت له فهکذی

شرفنی بحضرة، قلت له فهکذی

۲

جاء امیر عشقه ازعجنی جنوده

امددنی بنصرة، قلت له فهکذی

۳

جملنی جماله، نورنی هلاله

اطربنی بسکرة، قلت له فهکذی

۴

یسکن فی جوارنا، تسکن منه نارنا

یدهشنا بعشرة، قلت له فهکذی

۵

نور وجهه الدجی، صدق لطفه‌الرجا

اکرمنی بزورة، قلت له فهکذی

۶

نال فؤادی کأسه عظمه و بأسه

فاز به بخمرة، قلت له فهکذی

۷

من تبریز شمس دین یسمع منی الانین

یکرمنی بسفرة، قلت له فهکذی

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 1916

نظرات

user_image
رؤیا
۱۳۹۸/۰۳/۱۶ - ۰۳:۳۸:۰۹
کسی می‌تونه این شعر رو اعراب‌گذاری کنه؟ نمی‌تونم همه‌ی قسمت‌هاش رو درست بخونم. ممنون میشم