مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۵۲

۱

چون همه عشق روی تست جمله رضای نفس ما

کفر شده‌ست لاجرم ترک هوای نفس ما

۲

چونکه به عشق زنده شد‌، قصد غزاش چون کنم‌؟

غمزه خونی تو شد حج و غزای نفس ما

۳

نیست ز نفس ما مگر نقش و نشان سایه‌ای

چون به خم دو زلف تست مسکن و جای نفس ما

۴

عشق فروخت آتشی کآب حیات از او خجل

پرس که از برای که آن ز برای نفس ما

۵

هژده هزار عالم عیش و مراد عرضه شد

جز به جمال تو نبود جوشش و رای نفس ما

۶

دوزخ جای کافران‌، جنت جای مؤمنان

عشق برای عاشقان‌، محو سزای نفس ما

۷

اصل حقیقت وفا سر خلاصه رضا

خواجه روح شمس دین بود صفای نفس ما

۸

در عوض عبیر جان در بدن هزار سنگ

از تبریز خاک را کحل ضیای نفس ما

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 72
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 60
فاطمه زندی :
پری ساتکنی عندلیب :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
مجتبا
۱۳۹۲/۱۰/۰۸ - ۰۶:۵۹:۳۵
دوستان واساتید لطف کنن معنی این شعر رو برای من بنویسند
user_image
رضا
۱۳۹۵/۱۰/۲۳ - ۰۶:۳۹:۴۷
بارها در متون اسلامی تأکید شده که نباید به دنبال هوای نفس رفت. مولانا می گوید وقتی نفس من طالب عشق تو است چرا از نفسم پیروی نکنم؟ و البته سزای چنین نفسی محو و نابودی در دریای عشق است.
user_image
امیر
۱۳۹۹/۱۱/۰۴ - ۱۱:۳۰:۱۱
سلام مجتبا گرامی.بنده نقطه نظر هایی دارم که قطعا بی عیب نیست. بیت1_ذات خدا یعنی ذات انسان و درجه مقصود و رضایت این نفس و ذات این است که جملگی به عشق روی بیاوریم و هر کس از عشق سرباز زد و از دل راند کافر شده است زیرا خداوند دل ادمی را با عشق تعبیه کرد و گوشزد کرد که در راه عشق باشیم___در مذهب عشق کسی که سوز و گداز عشق ندارد کافر است. بیت2_چرا با نفس و دلم بجنگم و خود را سرزنش کنم چون به عشق، انها زنده شدند و اتش سوزان و تحمل ناپذیر عشق را در وجودم فوران کردند و من را در بلا انداختند زیرا باید نیرو خود را برای جنگیدن با کرشمه و ناز یار نگه دارم و در نهایت ان عمزه و ناز باعث مرگ من در دریای عشق اوست___از یک طرف عمزه و ناز یار را عبادت می کند(حج) و از ان طرف با ان می جنگد(غزا) بیت3_بی یار و بدون عشقش نفس و حقیقت ما مانند یک سایه توخالی و بی ارزش است .خویشتن ما در حضور تو معنی و مفهوم پیدا می کند.___عظمت و بزرگی خدا را می رسونه البته بیشتر بیت منظور از یار و معشوق خدا است. بیت4_اتش عشق بر افروخته شد بر دل عاشقان که حتی اب حیات(مایعی که در افسانه هر کس ازان میخورد به عمر جاودانه ای دست پیدا می کرد)با ان همه عظمت و ارزش در برابر تو شرمسار است و نمی توان با ان عشق اتش را خاموش کرد و دل را تسکین داد.بروید از خدا بپرسد که چرا امانت الهی(عشق)را در وجود ادمی تعبیه کرد تا او این وظیفه را به دوش بکشد__ البته این بیت میتونه چند معنا داشته باشه بیت5_هجده هزار (منظور زیادی مقدار هست)عالم خوشی و شادمانی و خواست و ارزو برای انسان عرصه و نمایش دادند تا انسان با انتخاب انها در ظاهر در رفاه و اسودگی باشند ولی عاشقان (نفس انها) راه عشق خدا را انتخاب کردند که بسیار زیبا و بی همتاست بیت6_دوزخ محل زندگی کافران و بهشت محل زندگی مومنان و جایگاه و سزای عاشقان محو و نابودی انها در راه سخت عشق هست__بله عاشقان بسیار والاترند که در واقع مذهب عشق را با ارزش تر از مذهب مونان و کافران میداند که قطعا هست و بر منکرش لعنت. بیت7_در مورد خواجه شمس تبریزی زبان می گشاید که تاثیر زیادی بر هویت و ذات مولانای بزرگ گذاشت و اورا اصل حقیقت وفا میخواند و اگاه از سر و راز هستی و صفای روح خودش را مدیون شمس است. بیت8_شعر های من مانند عبیر،(ماده ای خوشبو) جان صد انسان که با سنگ فرقی ندارد و عشق درونش موج نمی زند تاثیر می گذارد و رویه انها در زندگی را تغییر می دهد همانطور که خاک کوی یار در تبریز(محل زندگی شمس)حکم کحل را دارد(ماده ای که باعث شفای چشم می شود) و وجود و ذاتم را از حقیقت و روشنایی لبریز می کند.در کل می گوید بخاطر اینکه از شمس تاثیر پذیرفتم شعرهایم زبان زد عام هست اری شمس تبریزی در شناخت معرفت و حقیقت در جایگاه والایی برخوردار است.